نه فقط بهاییان، بلکه در اسلام (احکام الهی) هر کافر و مشرکی نجس است:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاَ یَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (التوبة، 28)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید حقیقت این است که مشرکان ناپاکند پس نباید از سال آینده به مسجدالحرام نزدیک شوند و اگر [در این قطع رابطه] از فقر بیمناکید پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خویش بىنیاز مىگرداند که خدا داناى حکیم است.
پس کافر و مشرک نجس هستند و بهاییها فقط یکی از مصادیق و کفر و شرکاند. و نجس یعنی چیزی که باید از آن اجتناب گردد. چرا که یقیناً آلودگیهای روحی، روانی، معنوی و مادی را به مرتبط خود منتقل میکنند. به همین دلیل پس از ارتباط با نجس، تطهیر واجب شده است.
الف - احکام اسلام جامعیت دارد، چرا که دین کامل است و فقط به مسائل شخصی (مثل وضو، غسل، نماز، روزه و ...) محدود نمیباشد، بلکه برای رابطه انسان با طبیعت، رابطه انسان با انسان یا انسانهایی دیگر و رابطه انسان با جوامع، گروهها، دستهجات و ...، نیز احکامی بیان شده است، چرا که هر نوع ارتباطی آثار و تبعات خود را دارد.
از نظر احکام اسلام، مسلمانان باید از کفار و مشرکین برائت و دوری بجویند تا از گزند و آفتهای اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی و سیاسی آنان مصون بمانند. و موحدین پاک هستند.
در احکام اسلامی به مکاتب و ایدئولوژیهایی میتوان «دین توحیدی» گفت که از طرف خداوند نازل شده باشند و تنها و تنها به وسیله فرستاده خداوند متعال تبیین و ابلاغ شده باشند، نه توسط افراد یا حکومتهای سلطه گری چون انگلیس و آن هم برای جاسوسی و اسلام زدایی. لذا به هر آیینی که برای فریب مردم اسم ادیان آسمانی را بر روی خود گذاشته باشد و یا حتی از یک دین آسمانی منشعب شده باشد دین گفته نمیشود. بلکه آیینی خرافی بوده و معتقدان به آن در حقیقت کافر به دین حقیقی و دستورات صریح خداوند متعال هستند و اطاعت از شیطان درون (نفس) و شیطان برون (سلطه گران و طواغیت) را جایگزین بندگی الله جل جلاله کردهاند.
ب - بهائیان نیز مانند سایر کفار و مشرکین از این جهت نجس هستند که کافرند و بیش از کفار دیگر باید مورد اجتناب و برائت قرار گیرند، چرا که یک شبکه و تشکیلات جاسوسی هستند که مرکزشان نیز در اسرائیل است.
بهائیان نیز مانند بسیاری دیگر از کفار [به ویژه کفار تشکیلاتی، حزبی، مکتبی و ...]، آن چه خداوند در قرآنش به آن تصریح کرده و پیامبری را که به عنوان الگو و تنها مرجع تعیین حلال و حرام الهی و نیز آخرینِ انبیای الهی مطرح نموده، کنار گذاشته و به دروغ (البته به فرمان فراماسون و انگلیس)، برای ایجاد انحرافات متعدد نظری و عملی در اذهان عمومی، ادعای نیابت، امامت، نبوت و حتی الوهیت کردند. به برداشتهای صددرصد خلاف دین و بدعتگونه افراد و تشکیلاتهایی معتقد و عامل شدند که هر یک از اعمال و احکام و اعتقاداتشان مخالفت آشکار با خدا و دین خداست. لذا این افراد به خدا، به کتاب او و دستورات صریح دین و احکام متقن و صریح اسلام کافر شدند و بنابراین نجس میباشند. به طور کلی بهاییت دین نیست، بلکه یک شبکه و تشکیلات جاسوسی است که توسط انگلیس بنا نهاده شده است.
ج - باید دقت شود که هر چند «نجس» یک واژهی فقهی در اسلام است، اما نباید گمان نمود که دیگران، حتی در عصر پست مدرنیسم و نئولیبرالیسم، موضوعی به نام «نجس» - یعنی فرد یا چیزی که باید از آن اجتناب و دوری نمود – ندارند. تحریم اقتصادی یعنی چه؟ تروریست خواندن ملتها و مهدورالدم خواندن هر کس که با آنها مخالف باشد یعنی چه؟ ممنوعیت صدور ویزا یا اقامت برای مسلمانان و به ویژه ایرانیان معتقد یعنی چه؟ اخراج از خانه و کاشانه و سرزمین آبا و اجدای مانند فلسطین یعنی چه؟ نسل کشی، بچهکشی، قتل و غارت و تجاوز (فلسطین، بوسنی، میانمار و ...) و حمایت از عاملین یعنی چه؟
پس از نظر آنان نیز مسلمانان واقعی و به ویژه شیعیان و بالاخص ایرانیهای معتقد و مؤمن، فلسطینی ها و خلاصه هر شخص یا ملتی که تن به بندگی آنها ندهد، نجس و مهدورالدم هستند. لذا خداوند متعال به بندگان موحدش بارها تأکید نموده که نه تنها کفار و مشرکین را دوست صمیمی، ولیّ و سرپرست و محرم اسرار خود نگیرید، بلکه آنها را نجس قلمداد کنید. چرا که باید حتماً در قلب، فکر و عمل از آنان دوری (برائت) شود. دوستی با دشمن، معقول نیست و نتیجهای جز شکست و ذلت ندارد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ» (الممتحنة، 1)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید [به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید و حال آن که قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند [و] پیامبر [خدا] و شما را [از مکه یا سرزمینهای خودتاتن] بیرون مىکنند که [چرا] به خدا پروردگارتان ایمان آوردهاید اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بیرون آمدهاید [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىکنید در حالى که من به آن چه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف گردیده است.
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا» (النساء، 144)
ترجمه: اى کسانى که ایمان آوردهاید به جاى مؤمنان کافران را به دوستى (یا ولایت و سرپرستی) خود مگیرید آیا مىخواهید علیه خود حجتى روشن براى خدا قرار دهید.